گزیده ای از بیانات رهبری در دیدار با اعضای انجمن های اسلامی: مطالبهی بنده از شما عزیزان من و فرزندان من: شما باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست بار بیاورید و کمک کنید آنها اینجوری بشوند؛ وظیفهی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این] در صورتی امکانپذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید.هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. ((1/اردیبهشت/95))
نشست شورای معاونین اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان البرز صبح روز سه شنبه مورخ 13 خرداد ماه برگزار شد.
در این جلسه ابولحسن معظمی (مسئول اتحادیه استان) در احکامی جداگانه سرکار خانم مریم فروتن را به عنوان مشاور مسئول استان و مدیر نظارت و ارزیابی عملکرد و پاسخ به شکایات در حوزه خواهران و آقای مهدی ستایش را به عنوان مدیر نظارت و ارزیابی عملکرد و پاسخ به شکایات در حوزه برادران منصوب و معرفی کرد.
یکى از ابعاد تربیتى حضرت امام نحوه رفتار و برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان مى باشد. ایشان علاوه بر اینکه همیشه با چهرهاى خندان و دستانى مهربان از کودکان استقبال مى کردند نسبت به تربیت صحیح آنان بسیار حساس و دقیق بودند و خانواده ها را به تربیت سالم و الهى فرزندان دعوت مى کردند؛ که از لابه لاى سخنان گهربار و نیز سیره عملى ایشان مى توان در این زمینه به نکات بسیار آموزندهاى دست یافت. در ذیل خاطراتی از خانواده و نزدیکان حضرت امام درباره ارتباط عاطفی ایشان با کودکان را می خوانید:
طورى نشده؟
روزهاى جمعه ناهار به خانه خانم مى رفتیم و تا ساعت دو ناهار مى خوردیم و بعد با دوچرخه، بازى مى کردیم. دوچرخه هاى ما همیشه خانه امام بود. امام به ما مى گفتند: به طرف اتاق من نیایید، اما هیچوقت با اخم و ناراحتى نمى گفتند، با خنده مى گفتند که من خوابم و خسته ام، بیدار و کسل مى شوم. شما طرف اتاق من نیایید سر و صدا بکنید. یک بار هم رفتیم و آقا از خواب بیدار شدند. ایشان چیزى نگفتند؛ ولى دیگران ما را دعوا کردند.
یک بار هم وقتى که امام در حال قدم زدن بودند من مى خواستم با دوچرخه از یک راهروى باریک رد بشوم که ناگهان دوچرخه لیز خورد و جلوى پاى امام افتاد، ایشان کمک کردند که دوچرخه ام را بردارم و به من گفتند:طـورى نشده؟ گفتـم: نه. فقط ترسیـده بودم که نکنـد به آقـا خورده باشم. مرتضى اشراقى (نوه حضرت امام)
آزادى عمل
بچه ها در حضور امام بسیار آزاد بودند و تا وقتى امام حضور داشتند وسعت عملشان بیشتر از زمانى بود که ایشان نبودند چون فکر مى کردند ی کحامى دارند و اگر عمل نادرستى انجام بدهند، ما به احترام امام اعتراض نمى کنیم. در نتیجه وقتى امام مى آمدند به جاى اینکه بچه ها یک مقدار آرامتر باشند، فکر مى کردند که حالا هر کارى دلشان بخواهد مى توانند بکنند. فرشته اعرابى (نوه حضرت امام)
حواسم پیش بچه هاست
امام نسبت به همه کودکان توجه خاصى داشتند اگر در حسینیه بچه اى گریه مى کرد، وقتى به خانه مى آمدند بشدت اظهار ناراحتى مى کردند که: اینها، بچه هاى کوچک را در هواى گرم یا سرد مى آورند و من حواسم پیش بچه ها مى رود و مى خواهم مطالبم را زود تمام بکنم که آنها اذیت نشوند. فرشته اعرابى (نوه حضرت امام)
اوقات خوش
وقتى بچه بودیم، گاهى اوقات شبها در منزل امام مى خوابیدیم و آن شبها حال و هواى خاص خودش را داشت. صبحه ها امام داخل حیاط مى آمدند که قدم بزنند، ما هم گوش به زنگ بودیم، امام که وارد حیاط مى شدند، فورى مى دویدیم پهلوى ایشان و دستمان را به کمرمان مى زدیم و با ایشان قدم مى زدیم. ما بچه هاى پر شر و شورى بودیم ولى وقتى با ایشان قدم مى زدیم، خیلى آرام بودیم و خیلى هم به ما خوش مى گذشت. سیدعماد طباطبایى (نتیجه حضرت امام) ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر درگذشت مادر صبور، مقاوم و مهربان شهیدان، مرحمت بالازاده و فیروز عزیزی که در طول عمر شریف خود با تربیت فرزندان برومند و شیفته مکتب اهلبیت (علیهم السلام) و تقدیم آنان به ساحت الهی انقلاب اسلامی، برگی ماندگار از حماسه و ایثار زنان مکتب فاطمی را رقم زد، موجب تألم خاطر شد.
بانوی بزرگواری که نمونهای از زنان پاکدامن، مؤمن و انقلابی میهن عزیزمان ایران است. مادر بزرگوار شهیدی که با روحیه حماسی خود برات شهادت را از دستان مردی گرفت که اینک علم ولایت را در دست دارد.
رحلت این مادر بزرگوار را که در آستانه میلاد مولای شهادت طلبان و آزادگان به دیدار فرزندان دلاورش شتافت، تسلیت و از درگاه خداوند متعال برای وی علو درجات و برای بازماندگان آن مرحومه صبر و اجر مسئلت داریم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
محمدجواد حاجعلیاکبری
نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان
اما شهید مرحمت بالازاده کیست؟
در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که آیت الله خامنهای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج میشد، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده میشد.
صدا از طرف محافظها بود که چند تایشان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم». رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمیدانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو. ?» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایسید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آنها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا! یه بچه اس. میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره. بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا. گفته فقط میخوام قیافه آقای خامنهای رو ببینم، حالا میگه میخوام باهاش حرف هم بزنم».
رییس جمهور گفت: «بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست». ادامه مطلب...
نشست مسئولان قرارگاه های اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان البرز روز یکشنبه مورخ 4 خرداد 1393 با حضور معاونت برنامه سازی و توسعه شبکه برادران اتحادیه البرز برگزار شد.
در این نشست فرماندهان قرارگاه های جنگ نرم به بحث و تبادل نظر در خصوص طرح های تابستانی پرداختند.
به گزارش روابط عمومی اتحادیه البرز صبح روز شنبه مورخ 3 خرداد ماه سال 93 همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر، ابوالحسن معظمی (مسئول اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان البرز) با محمد جواد کولیوند (نماینده مردم کرج، اشتهارد، فردیس و آسارا در مجلس شورای اسلامی) جهت تبیین برنامه های این اتحادیه و برنامه های فرهنگی شهر دیدار و گفتگو کردند.
بازدید امروز: 791
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 738798