گزیده ای از بیانات رهبری در دیدار با اعضای انجمن های اسلامی: مطالبهی بنده از شما عزیزان من و فرزندان من: شما باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست بار بیاورید و کمک کنید آنها اینجوری بشوند؛ وظیفهی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این] در صورتی امکانپذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید.هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. ((1/اردیبهشت/95))
امروز ما انتظار فرج داریم. یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالتگستری بیاید و این غلبهی ظلم و جور را که همهی بشریت را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای ظلم و جور را دگرگون کند و نسیم عدل را بر زندگی انسانها بوزاند، تا انسانها احساس عدالت کنند. این نیازِ همیشگی یک انسان زنده و یک انسان آگاه است؛ انسانی که سر در پیلهی خود نکرده باشد، به زندگی خود دل خوش نکرده باشد. انسانی که به زندگی عمومی بشر با نگاه کلان نگاه میکند، به طور طبیعی حالت انتظار دارد. این معنای انتظار است. انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلّم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا، حضرت حجتبنالحسن، مهدی صاحب زمان (صلوات اللَّه علیه و عجّل اللَّه فرجه و ارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان انسانی که حاضر است برای آنچنان شرائطی مجاهدت کند، آماده کنیم.
انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجههی همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) هستیم. اینکه انتظار نیست. انتظارِ چیست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهیِ ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطرهی ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بندهی واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود. تشکیل نظام جمهوری اسلامی یکی از مقدمات این حرکت عظیم تاریخی است. هر اقدامی در جهت استقرار عدالت، یک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. این آمادگی را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان حفظ کنیم. و خدای متعال نعمت داده است به مردم عزیز ما، به ملت ایران، که توانستهاند این قدم بزرگ را بردارند و فضای انتظار را آماده کنند. این معنای انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (علیه الصّلاة والسّلام) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است. (مقام معظم رهبری)
در آستانه نیمه شعبان و میلاد حضرت بقیت الله (عج)، تعدادی از سوالات ساده و عامیانه (ولی بسیار مهم) را گردآوری کرده و برای مخاطبین گرامی - علی الخصوص دانش آموزان عزیز - منتشر می کنیم تا با مطالعه ی آن، شناخت بهتر و عمیقتری از حضرت مهدی(عج) پیدا نمایند.
1- علت اینکه وقتی نام مبارک حضرت و کلمه قائم می آید بلند میشویم و دست خود را بر روی سر میگذاریم چیست؟
وجود دو روایت، دلیل چنین کاری است که یکی، قول امام و دیگری، فعل امام است. امام صادق(ع) فرموده است: «فلیقم و لیطلب من الله تعجیل فرجه؛ پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب کند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضا(ع) نقل شده است: «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ امام رضا(ع) دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج او دعا کرد»(منتخب الاثر، ص640).
از این دو روایت، معلوم میشود هنگام برده شدن نام امام زمان(ع) باید برخاست و برای حضرت دعا کرد. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی میداند که لقب قائم ذکر شود و فقط بلند شدن و دعا کردن را میرساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمیرساند، بلکه هرگاه یادی از امام شود، باید برخاست و دعا کرد و نیز علاوه بر این در روایت دوم دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.
امام صادق(ع) سبب این کار را فرموده است: «زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به کسانی که دوستش دارند، زیاد است، هرکس او را به این لقب ـ که اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را میرساند ـ یاد کند، امام به او نظر میکند و از جمله چیزهایی که نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه کردن مولا به او است.(منتخب الاثر، ص641).
از این روایت معلوم میشود، برخاستن، نشان تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است و در مورد روایت دوم نیز هر چند کلام امام نیست، اما برداشت راوی ـ به عنوان کسی که حاضر در مجلس است ـ همین تواضع است. راوی میگوید: «وتواضع قائماً» یعنی برای تواضع، امام به پا خاست. پس برای بزرگ شمردن امام و کوچک انگاشتن خود، چنین عملی انجام میشود.
2-چرا نام بردن اسم اصلی حضرت حرام است و فلسفه نوشتن آن به صورت (م ح م د) چیست؟
حضرت مهدی(ع) همنام با پیامبر(ص) و هم لقب با آن وجود شریف است. نام آن حضرت، محمد و لقب او ابوالقاسم است. در بعضی احادیث معتبر، تصریح به این نام در مجالس عمومی منع شده است.(ترجمه، مکیال المکارم، ج2،ص188)
پیامبر(ص) میفرماید: «لا یسمه باسمه ظاهراً قبل قیامه الا کافر به»؛«در آشکارا نام او را تا قبل از قیام او، جز کافر به او نمیبرد».(مستدرک الوسایل، ج12، ص285)
امام باقر(ع) نیز فرموده است: «لا یسمی حتی یظهر امره»؛«نام او نباید برده شود تا اینکه امر (قیام) او آشکار شود».(کافی، ج1، ص525)
امام رضا(ع) نقل شده است: «لا یسمی باسمه بعد غیبة احد حتی یراه و یعلن باسمه فلیسمه کل الخلق»؛«کسی نام او را پس از غیبت او نبرد تا زمانی که او را ببیند و نامش آشکار شود و تمام مردم نام او را ببرند».(مستدرک، ج12، ص285)
امام حسن عسکری(ع) میفرماید: «لا یحل لاحد ان یسمیه و یکنیه بکنیته الی ان یظهر الله دولته و سلطنته»؛« برای هیچ کس حلال نیست که نام و کنیه او را ببرد تا وقتی که خدا دولت و حکومتش را آشکار سازد.(مستدرک، ج12،ص285).
بر اساس این دسته از روایات ـ که نام بردن آن حضرت تا زمان ظهور منع شده است ـ بسیاری از عالمان شیعه تصریح و تلفظ نام شریف آن حضرت را حرام دانستهاند. و لذا برای اینکه این نام تلفظ نشود در نوشتهها به صورت «محمد» مینویسند اگر چه نوشتن به صورت «محمد» حرام نیست.
البته برخی از عالمان شیعه (مانند خواجه نصیر طوسی) تلفظ نام اصلی را هم جایز دانستهاند و از زمان شیخ بهایی به بعد در این مسأله بین عالمان شیعه اختلاف نظر و رأی پدید آمد.(مکیال المکارم، ج2، ص190).
گروهی از عالمان شیعه(مانند شیخ مفید، شیخ صدوق، علامه طبرسی، محقق داماد، مرحوم مجلسی و محدث نوری و …) به زبان آوردن نام اصلی حضرت را حرام دانستهاند.
گروه دیگر از عالمان شیعه (مانند شیخ انصاری و شیخ حر عاملی و …) ذکر نام اصلی حضرت مهدی(ع) را حرام ندانسته و روایات منع را مربوط به زمان غیبت صغری میدانند که جان آن حضرت از طرف حکومت وقت در خطر بودهاست. این گروه در تایید نظر خود، روایات و زیارات را که نام اصلی حضرت مهدی(ع) تصریح شده است ذکر میکنند:
شیخ صدوق از زبان یکی از یاران امام حسن عسکری(ع) نقل میکند: «ان ابا محمد بعث الی بعض من سماه لی بشاة مذبوحه و قال هذه عقیقة ابنی محمد»؛«امام برای یکی از کسانی که نامش را برای من ذکر کرد گوسفند سر بریدهای فرستاد و فرمود این عقیقه فرزندم محمد است»(کمال الدین ج2، ص334).
از آنجا که بیشتر «روایات منع» نام بردن را تا زمان ظهور ممنوع شمردهاند؛ لذا بسیاری از عالمان شیعه ذکر و تلفظ نام شریف حضرت مهدی(ع) را سزاوار نمیدانند و میفرمایند: بهتر است تصریح به نام اصلی آن وجود شریف نشود».
برخی نیز معتقدند: حرمت ذکر نام حضرت در جایی است که مخالفان و دشمنان اهل بی و امام زمان(ع) حضور دارند.
گفتنی است تلفظ نام و کنیه مخصوص حضرت مهدی(ع) در این موارد بدون اشکال است
الف:در نوشتهها: حتی کسانی که ذکر نام محمد را حرام میدانند، نوشتن آن در کتابها را حرام ندانستهاند.
ب: به صورت اشاره و رمز: میتوان گفت نام آن حضرت مانند نام رسول خدا و کنیه او مانند کنیه رسول خدا است و نیز میتوان به صورت رمز ـ م ح م د ـ تلفظ نمود.
پ: در دعا و مناجات در غیر مجالس عمومی؛
ت: ذکر نام آن حضرت به صورت پنهانی و در قلب
3-لقبهای حضرت مهدی (ع) چیست در باره ی معنی هر کدام توضیح دهید؟
نام و کنیه(اسمى است که با لفظ «اب» یا «ام» شروع مىشود مانند: اباعبداللّه و امّ البنین.) امام زمان(ع) همان نام و کنیه پیامبر اسلام(ص) است و در برخى از روایات از بردن نام ایشان تا هنگام ظهور، نهى شده است.
لقبهاى مشهور آن حضرت عبارتند از: مهدى، قائم، منتظَر، بقیةالله، حجّت، خلف صالح، منصور، صاحب الامر، صاحب الزمان و ولىّعصر که معروفترین آنها «مهدى» است.
هر یک از این لقبها، بیانگر پیام ویژهاى درباره آن بزرگوار است.
آن امام خوبىها را «مهدى» گفتهاند زیرا که هدایت شدهاى است که مردم را به سوى حق مىخواند و «قائم» خواندهاند چون براى حق، قیام خواهد کرد و »منتظَر« نامیدهاند زیرا که همگان در انتظار مقدم اویند و «بقیةاللّه» لقب دادهاند چرا که باقیمانده حجتهاى خدا و آخرین ذخیره الهى است.
«حجّت» به معنى گواه خدا بر خلق و «خلف صالح» به معنى جانشین شایسته براى اولیاء خداست. او «منصور» است چون از سوى پروردگار یارى مىشود و «صاحب الأمر» است چون امر ایجاد حکومت عدل الهى به عهده اوست. «صاحب الزمان و ولىّ عصر» نیز به معنى آنست که او حاکم و فرمانرواى یگانه زمان است.
4-آیا با 40 بار دعای عهد یار حضرت می شویم ؟
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس دعای عهد را چهل صبح بخواند از یاران قائم(ع) خواهد بود. البته باید دانست که خواندن دعا به تنهایی کافی نیست بلکه انسان باید قابلیت یاوری از امام را در خود ایجاد کند.
به بیان دیگر یکی از راههای ارتباطی میان انسان و خدا و حجت او “دعا” است. دعا راز و نیاز با محبوب و مناجات با مطلوب است. دعا اظهار ذلت و محبت با معشوق و عرض حاجت به معبود است و … پس اصل دعا بسیار ارزشمند است. البته هر دعا تأثیر و خاصیت مناسب با خود را نیز دارد. یکی در بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه مؤثر است و دیگری در وسعت رزق و روزی و دیگری در کسب علم و معرفت و …
در این میان، دعاهایی که از ائمه(ع) صادر شده و به دست ما رسیده، ارزش والا و برتر دارد. دعای عهد از امام صادق(ع) برای ما نقل شده و مضمون بسیار بلند دارد. ما عاجزانه از پروردگار خود میخواهیم به ما قابلیتی عنایت کند که بتوانیم خود را برای یاوری امام آماده کنیم و واقعاً دست بیعت و وفاداری به او بدهیم. ما از خداوند ظهور او را میطلبیم و از او میخواهیم ما را در امر زمینه سازی و ظهور کمک کند. پس یکی از بهترین راههای ارتباط، دعا است که به دنبال آن مشی صحیح زندگی را نیز به همراه دارد.
5- آیا اگر کسی دعای عهد نخواند و بمیرد ممکن است هنگام ظهور زنده شده و از یاران حضرت باشد ؟
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: هر کس در چهل بامداد این عهد به سوی پروردگار دعا کند، از یاران ما خواهد بود. و اگر قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) بمیرد، خداوند او را برای یاری آن حضرت زنده کند.
البته خواننده میداند که دستورات اسلام به هم پیوسته و یکپارچه است. که از سه بخش عقائد، احکام و اخلاق تشکیل شده است. و عمل به همه آنها موجب نجات و رسیدن به پاداش الهی است.
لذا اگر مسلمانی وظیفه الهی و شرعی و اخلاقی خود را انجام دهد و در عین حال منتظر ظهور حضرت ولی عصر(ع) باشد و در شوق دیدار آن بزرگوار و رسیدن به دولت و حکومت جهانی آن حضرت تضرع و زاری کند ـ اگر چه دعای عهد را نخوانده باشد ـ اما اعتقاداً و عملاً خصوصیت یاران و منتظران حضرت را داشته باشد، امید است که چنین کسی در زمان ظهور امام زمان(ع) زنده گردد و آن حضرت را یاری کند.
6-روایتی از وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه است که :کسی که نمازصبح را به قدری تأخیر بیندازد که ستارگان آسمان محو شوند و نماز مغرب را به قدری به تاخیر بیندازد که ستارگان در آسمان نمایان شود ملعون است لطفاَ بفرمایید ملعون در این روایت به چه معنا می باشد؟
معنای این روایت این است که از رحمت الهی دور است کسی که نماز صبح و شب را به تأخیر اندازد.
7-ایران در آستانه ظهور ، در چه وضعیتی قرار دارد ؟
با توجه به روایات میتوان شرایط ایران را تا حدودی این گونه ترسیم کرد: «دانش و معارف دین اسلام و مکتب تشیع، از ایران و قم، به جهانیان صادر میشود. لذا موقعیت علمی ایران ممتاز است و اصلی ترین مرکز دین اهل بیت(ع) خواهد بود. در روایتی از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودی، کوفه، از مؤمنان خالی میگردد و دانش مانند ماری که در سوراخش پنهان میشود، از آن شهر رخت برمیبندد؛ سپس علم ظاهر میشود در شهری به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل میگردد(و از آنجا به سایر شهرها پخش میشود) به گونهای که باقی نمیماند در زمین جاهلی نسبت به دین، حتی زنان در خانهها. این قضیه نزدیک ظهور قائم(ع) واقع میشود … علم، از قم به سایر شهرها در شرق و غرب پخش میشود و حجت بر جهانیان تمام میشود به گونهای که در تمام زمین، فردی پیدا نمیشود که دین و علم به او نرسیده باشد. بعد از آن قائم، قیام میکند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) میشود؛ زیرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمیدارد، مگر وقتی که حجت را انکار کنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خیزش و جنبشی بزرگ برای دعوت مردم به طرف دین، در ایران روی میدهد. از امام کاظم(ع) نقل شده است: «مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. گروهی، دور او اجتماع میکنند که مانند پارههای آهناند و بادهای تند(حوادث) نمیتواند آنها را از جای برکند. از جنگ خسته نمیشوند و کنارهگیری نمیکنند و بر خدا توکل میکنند. سر انجام، پیروزی برای متقین و پرهیزکاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گویا این حرکت، همان حرکتی است که از امام باقر(ع) نقل شده است: «گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج میکنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمیشود. مجدداً برخواستهی خود تاکید میکنند ولی جواب نمیشنوند. پس چون چنین دیدند، شمشیرها را به دوش میکشند، در مقابل دشمن میایستند تا حق به آنها داده میشود، اما این بار قبول نمیکنند بلکه قیام میکنند و نمیدهند آن را (پرچم قیام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سید حسنی و خراسانی که در روایات به آنها اشاره شده است را میتوان در این باره دانست. بنابراین، موقعیت اجتماعی آن روز ایران حرکت به سوی حق طلبی و دعوت به آمادگی برای ظهور است.
در بستر این جامعه نیز یاران حضرت شکل میگیرند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم نامیدند، چون اهل او، اجتماع میکنند با قائم آل محمد(ص) و با او قیام میکنند و او را یاری میکنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در روایاتی که به نام یاران و شهرها اشاره دارد، شهرهای متعددی از ایران ذکر شده است. خلاصه آن که ایران، مرکز صدور دین و معارف اهل بیت است و زمینهسازی برای ظهور میکند.
در برخی از روایات اهل بیت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدی(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهای غیر عرب است، ولی به احتمال زیاد بیشترین مصداق آن در عصر ظهور، ایرانیان خواهند بود به ویژه که مرکز شیعه در ایران است.
مجموعه روایات وارده در مورد ایرانیان نشان میدهد که این گروه، زمینهسازان حکومت حضرت مهدی(ع) در جهان هستند و بیشترین تأثیر را در روند استقرار حکومت آن خورشید عالمتاب دارند.
8- آیا وقتی امام زمان (عج) جهان را پر از عدل و داد می کند با جنگ و خونریزی این کار را انجام می دهد؟
با توجه به روایات به صورت خلاصه میتوان چنین گفت: وقتی مردم جهان آماده پذیرش حضرت شدند، با دیدن علایم ظهور نگاهها متوجه مکه میشود. حضرت مهدی(عج) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از یاران در مسجد الحرام ظاهر میشوند و با معرفی خود ظهور را اعلام کرده و مردم را به سوی خدا و پیروی از خود دعوت میکند. با اعلام ظهور، یاران دیگر حضرت نیز به طرف مکه حرکت میکنند تا اینکه جمعیت یاران به ده هزار نفر میرسد و حضرت خروج میکند. مکه را به تصرف در میآورد و پس از اصلاح امور به طرف مدینه حرکت میکند. با تصرف این شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه میافتد. البته در طول حرکت یاران دیگری نیز به سپاه حضرت افزوده میشود. در عراق پس از ارشاد و راهنمایی، به جنگ با معاندان و لشکر ظالم سفیانی میپردازد که در نهایت به پیروزی حضرت و کشته شدن سفیانی و سپاه او میانجامد. سپس حضرت برای فتح بیت المقدس اقدام میکند. نزول حضرت عیسی(ع) و نماز خواندن ایشان پشت سر امام مهدی(ع) باعث میشود افراد زیادی از اهل کتاب به اسلام گرایش پیدا کنند و سر انجام با فرستادن یاران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پیروزی نهایی برای اسلام رقم میخورد.
باید توجه داشت حرکت حضرت با تبلیغ و تبیین حقیقت آغاز میشود. او پیامآور صلح و راستی است. او برای نجات میآید، او رحمت الهی بر بندگان است. او ضد ظلم و شرک و فساد است. لذا ابتدا دعوت به حقیقت میکند و سپس در صورت تقابل و عناد افراد، با آنان میجنگد.
9-سرنوشت شیطان در ظهور چگونه است؟
در قرآن مجید از شیطان نقل میکند که پس از اینکه به دلیل سجده نکردن بر انسان و تمرد از دستور الهی، رانده شد، به خداوند عرض کرد: ” قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ”؛”پروردگارا! مرا تا روزی که بر انگیخته خواهند شد مهلت ده”(حجر، 36). شیطان در این درخواست دو مطلب را از خداوند متعال خواسته است: 1. به او مهلت داده شود، 2. این مهلت تا قیامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد.
پاسخ حضرت حق تعالی به او چنین است: ” قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ * إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ؛تو از مهلت یافتگانی، تا روز و وقت معلوم”(حجر، 37و38) خداوند متعال به او مهلت داده است و درخواست اولی او را اجابت کرده است. اما درخواست دوم او او را که خواسته بود تا روز قیامت مهلت داشته باشد اجابت نشده است، بلکه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است. پسرش این است که ” وقت معلوم” چه زمانی است؟ در بحار الانوار، ج60 ص221، از امام صادق(ع) روایتی وارد شده است ابن وهب از امام درباره سرنوشت ابلیس در آیه پرسش میکند که این روز، چه روز و زمانی ااست؟ امام میفرمایند: “ای وهب! آیا تصور میکنی که آن روز زمانی است که خدا در آن روز مردم را مبعوث میکند؟(چنین نیست) بلکه خداوند ابلیس را تا روز قیام قائم ما مهلت میدهد. در آن زمان حضرت، ابلیس را محم میگیرند و گردن او را میزند و آن روز، زمان معلوم است.”
هدف اصلی انسان سعادت است و سعادت در جامعه بشری با حکومت حضرت مهری(ع) حاصل میشود که در آن زمان زمین پر از عدل و داد میشود و خبری از کفر و ظلم نیست. در آن زمان، قلبها از وسوسههای شیطانی پاک میشود و فساد نابود میگردد. در این روز، ابلیس که کاری جز وسوسه و به انحراف کشاندن جامعه بشری ندارد، به عنوان اصل فساد، گردن زده میشود پس منظور از کشته شدن ابلیس و شیطان به دست حضرت، به قتل رساندن شیطان و پایان مهلتی است که به شیطان داده بود.
البته قتل شیطان و ابلیس، به معنای از بین رفتن همه شیاطین به ویژه انسانهای شیطان صفت نیست، زیار تکلیف برقرار است و تکلیف دائر مدار اختیار خیر و شر است و برخی انسانها هتسند که نقش شیطان را بر عهده دارند. ضمن اینکه نفس اماره نیز اتس. امام رئیس شیطانها را که نقشی اساسی برای انحراف و گناه دارد از بین میبرد.
برای آگاهی بیشتر به تفسیر المیزان، ج14، ص167ـ 169 ذیل آیه 38 از سوره مبارکه حجر و ص 184 ذیل بحث روایی آیه مذکور مراجعه شود.
10-دجال کیست ؟
دجال، از ریشه «دجل» به معنای «دروغگو و حیلهگر» است. اصل داستان دجال، در کتابهای مقدس مسیحیان آمده است(رساله یوحنا، باب2، آیه 18 و 22). در انجیل این واژه بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح بوده و یا « پدر و پسر» را انکار کنند، به عنوان دجال یاد شده است. به همین جهت، در ترجمهی انگلیسی کتابهای مقدس مسیحی، واژه آنتی کریست(Antik Chirst) یعنی ضد مسیح به کار رفته است.
در روایات زیادی از اهل سنت خروج دجال از نشانههای برپایی قیامت دانسته شده است(سنن ترمذی، ج4، ص507 تا 519؛ سنن ابی داوود، ج4، ص115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص46 تا 81).
روایات اسلامی درباره دجال و توصیفات آن، همین روایات اهل سنت است اما در کتب روایی شیعه تنها دو روایت درباره خروج دجال، به عنوان یکی از علائم ظهور حضرت مهدی(ع) آمده است(کمال الدین، صدوق، ص525، 526) که هیچ کدام از این دو روایت، از نظر سند معتبر و قابل قبول نیست. بنابراین، از نظر منابع شیعی، دلیل معتبری بر این که خروج دجال یکی از علائم ظهور باشد، وجود ندارد، اما در عین حال، با توجه به روایات زیادی که در منابع اهل سنت آمده است، احتمال این که اصل قضیه دجال به طور اجمال، صحت داشته باشد، وجود دارد و امر ممکنی است. لکن به فرض این که اصل قضیهی دجال صحت داشته باشد اما بدون تردید بسیاری از ویژگیهایی که برای آن بیان شده است، به نظر میرسد افسانههایی بیش نیست. بنابراین اصل قضیه دجال را به عنوان امری محتمل و ممکن بعید نیست بپذیریم. حال به فرض پذیرش این سؤال مطرح است که مقصود از دجال چیست؟
دو احتمال اساسی در این زمینه وجود دارد:
1. با توجه به معانی لغوی دجال، مقصود از آن نام شخصی معین نباشد، بلکه هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با تمسک به انواع اسباب حیلهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس، دجالها متعدد خواهند بود. وجود روایاتی که در آن سخن از دجالهای متعدد رفته است، این احتمال را تقویت میکند. مانند «قال رسول الله: یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین دجالا؛ پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال، خروج خواهند کرد.» (کنز العمال، ج14، ص200) بنابراین احتمال، در حقیقت و قضیه دجال نشانهی این مطلب است که در آستانه انقلاب امام مهدی(ع) افراد فریب کار و حیلهگری برای نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلی همه تلاش خود را به کار میگیرند و با تزویر و حیلهگری، مردم را نسبت به اصالت تحقق انقلاب جهانی منجی، دل سرد و یا دو دل میکنند.
این که در همین روایات تأکید شده است: «هر پیامبری، امت خویش را از خطر دجال بر حذر داشته است». خود تأییدی دیگر بر همین احتمال است که مقصود از دجال، هر شخص حیلهگر و دروغگویی است که قبل از خروج حضرت مهدی(ع) در صدد فریب مردم است.
2. دجال، کنایه از کفر جهانی و سیطرهی فرهنگ مادی بر همه جهان باشد. استکبار، با ظاهری فریبنده و با قدرت مادی و صنعتی و فنی عظیمی که در اختیار دارد، سعی میکند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. بر این اساس، این که پیامبران امتهای خود را از فتنه دجال بیم دادهاند «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال… ؛ هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر آن که قوماش را از فتنه دجال بر حذر داشت(بحار الانوار، ج52، ص205) به این معنا است که آنان را از افتادن به دام مادیت و ورطهی حاکمیت طاغوت و استکبار جهانی بر حذر داشتهاند. پس احتمال میرود، منظور از دجال با آن شرایط و اوصافی که در این روایات برای او شمرده شده، همان استکبار جهانی باشد. در اوصاف دجال گفته شده «کوهی از طعام و شهری از آب، به همراه دارد». این کنایه از امکانات عظیم و گستردهای است که استکبار در اختیار دارد.
11-منظور از ارتش سفیانی چیست؟ در زمان ظهور امام زمان چه نقشی ایفا میکند؟
در روایات آمده سفیانی مردی است از نسل ابو سفیان که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) از منطقه ی شام قیام می کند و در صدد تصرف سرزمین مسلمانان بر می آید و برای گرفتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین می کند و سرانجام در آستانه ی ظهور حضرت ، در سرزمینی میان مکه و مدینه ( بیداء) با سپاهش در زمین فرو رفته و هلاک می شود .
12-امام زمان(عج)هنگام ظهور با چه سلاحی می جنگد؟
هرچند در تعابیر روایات سخن از قیام حضرت با شمشیر است لیکن به نظر محققین شمشیر موضوعیت ندارد بلکه مقصود از قیام با سیف قیام با اسلحه است و چون اسلحه در زمان گذشته شمشیر بوده تعبیر به سیف شده است همچنین از مجموع روایاتى که دربارة حرکت حضرت مهدی(عج) وارد شده است، متوجّه مى شویم که از وسایلى که در زمان ظهور حضرت(عج) وجود دارد، استفاده مى کند، مثلاً در بعضی روایات وارد شده است:
“سیرکب السّحاب ویرقى فى الاسباب؛1[3] ابر سوار شده و از اسباب و علل (روزگارش) بالا مى رود [تمام اسباب و علل جهان رام او خواهد بود]“.وقتى حضرت از مدینه، در پشت کوفه (عراق) فرود مى آید، در هفت لایه از نور قرار دارد که دانسته نمى شود در کدام یک از آنها است.2[4]در بعضى دیگر از روایات وارد شده است:
“هنگامى که پرچمش را به اهتزاز در آورد، فاصلة میان مشرق و مغرب براى او روشن شود”.[5]به نظر میرسد که امام (عج) از وسایل عصرشان استفاده مى کند، چرا که هر پیامبر و امامى از وسایل عصر استفاده مى کردند. به علاوه حضرت (عج) معجزاتى دارد همانند عصاى موسی(ع) و خاتم سلیمان و معجزاتى که از خود نشان مى دهد. شاید وسایلى که حضرت استفاده میکند، پیشرفته تر از وسایل عصر خود باشد، چرا که در روایتى امام صادق(ع) فرمود:
“دانش بیست و هفت حرف [باب] است. تمام آنچه را که پیامبران آورده اند، دو حرف بیشتر نیست… اما هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند، بیست و پنج حرف [باب] دیگر را ظاهر سازد. وظیفه ی ما این است که آمادگی روحانی پیدا کنیم یعنی با تهذیب و تزکیه ی نفس خود را آنگونه بسازیم که لیاقت و قابلیت سربازی حضرت را داشته باشیم.
13-انتظار چیست و متنظر واقعی کیست؟
حقیقت انتظار آن است که انسان منتظر و چشم به راه، خود و محیطش را برای آمدن منتظر و منجی موعود آماده کند. این آمادگی بسته به فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مییابد. برای مثال کسی که انتظار زائر بیت الله را میکشد و مسافر او از سفر مکه میآید، طبعا معنای انتظار برای او این است که خانه را مرتب کند و وسایل پذیرایی را فراهم سازد و… ، منتظر امام زمان(ع) نیز به کسی گفته میشود که خود را برای آمدن چنین بزرگ مردی آماده کند. و طبیعی است که باید خود را در گروه بندگان صالح قرار دهد، دین را در زندگی خود جاری سازد و دیگران و محیط را برای آمدنش مهیا کند. از این رو انتظار فرج بنا بر فرمایش پیامبر(ص) افضل اعمال است. و هر کس تلاش درونی او برای عبادت و عبودیت و کوشش بیرونی او برای زمینه سازی و جهت دهی مردم و محیط بیشتر باشد، موفق تر است.
14- ما در زمان غیبت امام زمان (عج) چه وظیفه ای داریم چون بعضی از اطرافیان ما را مسخره می کنند ، چگونه با آنها برخورد کنیم ؟
ما باید به وظایف یک انسان منتظر پایبند باشیم، و در برخورد با دیگران اولا سعی کنیم برخورد و رفتار اسلامی داشته باشیم، ثانیا اگر توانایی گفتگو داریم با بحث و گفتگو به صورت صحیح مباحث امام زمان(عج) را بررسی کنیم و الا از افراد مطلع مدد بگیریم. ما نباید به خاطر تمسخر دیگران که معمولا از روی جهل است خود دچار انحراف در فکر یا عمل شویم، بلکه باید از خدا کمک بخواهیم و بر او توکل کنیم و آنچه در توان داریم برای زنده کردن نام و یاد و معرفت امام زمان(ع) به صورت صحیح تلاش کنیم.
قسمت دوم سوالات را اینجا بخوانید.
بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 54
کل بازدیدها: 739629