
گزیده ای از بیانات رهبری در دیدار با اعضای انجمن های اسلامی: مطالبهی بنده از شما عزیزان من و فرزندان من: شما باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست بار بیاورید و کمک کنید آنها اینجوری بشوند؛ وظیفهی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این] در صورتی امکانپذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید.هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. ((1/اردیبهشت/95))
ولادت هشتمین اختر آستان ولایت و امامت آقا علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک
کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که آن امام رئوف
به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد
امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام روز یازدهم ذیقعده سال 148 هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود.
دوران امامت آن حضرت 20 سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسی، یعنی هارون (ده سال)، امین (پنج سال) و مأمون (پنج) سال معاصر بود.
امام رضا در آخر ماه صفر سال 203 هـ. ق در سن 55 سالگی توسط مأمون مسموم شد و در سناباد نوقان که امروزه یکی از محلات مشهد مقدس محسوب میشود به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد.
آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم علیهالسلام دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود.
او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت به مدح و ستایش او پرداختهاند.
درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» میگوید: «هرگز ندیدم که امام رضا علیهالسلام به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند.
او هرگز در حضور افراد تکیه نمیداد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند خنده کند، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت میکرد و کنار سفره مینشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره مینشاند.»
آنچه خوانندگان عزیز و محترم در پیش رو دارند، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.
برترین اندیشمند
خود امام رضا علیهالسلام در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف میفرماید:
«زمانی من در مسجد النبی مینشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ پرسشی عاجز میگشت و دیگران هم نمیتوانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره میکردند و مسائل مشکل را مطرح میکردند و من پاسخ همه آنها را میدادم.»
مرحوم شیخ صدوق میگوید: «مأمون در هر جا که احتمال میداد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیهالسلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت میکرد و او را با امام هشتم علیهالسلام وارد بحث مینمود.
او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقهها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا علیهالسلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه میکرد.
آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمیپرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم علیهالسلام اعتراف مینمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود میآورد.»
«مأمون در هر جا که احتمال میداد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیهالسلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت میکرد و او را با امام هشتم علیهالسلام وارد بحث مینمود.
دریای کرم
«یسع بن حمزه» میگوید:
در مجلس امام رضا علیهالسلام مشغول گفت و گو بودیم که مردی وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا! من مردی از دوستان شما هستم.
اکنون از زیارت خانه خدا بازگشتهام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم.
آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد.
امام علیهالسلام از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را بست؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجاست؟
مرد پاسخ داد:این جا هستم.
امام علیهالسلام فرمود:این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!
حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبرصلیاللهعلیهوآ له را نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 79
کل بازدیدها: 744585