گزیده ای از بیانات رهبری در دیدار با اعضای انجمن های اسلامی: مطالبهی بنده از شما عزیزان من و فرزندان من: شما باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست بار بیاورید و کمک کنید آنها اینجوری بشوند؛ وظیفهی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این] در صورتی امکانپذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید.هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. ((1/اردیبهشت/95))
هیچ باغبانی را سرزنش نمیکنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بیدیوار ازآسیب مصون نیست و میوه ومحصولی برای باغبان نمیماند.
هیـچ کس هم با نـام «آزادی» دیـوار خانه خود را برنمیدارد و شب ها در حیاطش را باز نمیگذارد، چون خطر رخنه دزد جدی است.
هیچ صاحب گنج وگوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ در معرض دیـد رهـگذران نمیگذارد تـا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل بـرباید، چـون خـود جـواهـر ربوده میشود.
هر چیز که قیمتیتر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر میرود. هرچه که نفیسترباشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت، لازمتر.
اگـر، در شیشه عطر را بازبگذاری عطرش میپرد.
اگر رشته مرواریدی را در کمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم میشود.
اگـر در مقابل پنجره خانهات تـوری نزنی، از نیش پشـه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود.
وقتی راه ورود پشهها را میبندی، خود را «مصون» ساختـهای، نه «محدود» و زندانی. وقتی در خانه را میبندی ، یا پشت پنجـره اتـاقت پـرده میآویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نـگاه های مـزاحم در پنـاه قـرار دادهای، نـه که خود را در قید و بند وحصار افکنده باشی. اگـر بـرای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نـه کسی ایـراد میگیـرد و نـه اگـر هـم ایـراد بگیـرد اعتـنـا میکـنی. چـرا که سخنش را بیمنطق وناآگاهانه میدانی و میبینی.
اینـکه «فقط دل بـایـد پـاک باشد» بهانـهای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختـن به شاخـه «لاقیـدی»، و گرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد. ظاهر،آینه باطن است و «ازکوزه همان برون تراود که دراوست».
زن بـه خاطر ارزش و کـرامتی کـه دارد، نبـاید در دسـت های خشن کامجویان دیو سیرت، که نقاب مهربانی وعشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از اینکه گل عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیرپایشان له کنند. زن به خاطرعصمتی که دارد و میراثدار پاکی مریم است نباید بازیچه هـوس وآلودة به ویروس گناه گردد.
گوهر عفاف و پاکی ، کمارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوانند. سادگی وخامی است که کسی خود را درمعرض دید و تماشای نگاه های مسمـوم و چشم های ناپاک قـرار دهد و به دلبری و جلوهگری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمیاندازد و از زهرنگاه ها و نیش پشه های شهوت در امان میماند. بعضی از« نـگاه ها» ویـروس «گناه» منتشر میکند و بعضی از چهرهها حشره مزاحمت جمع میکند.
خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پردههـا و بـازگذاشتـن همـه پنجـره ها، نشانـه تیـره انـدیشی اسـت، نـه روشنفـکـری! علامـت جاهلیت است نـه تمدن! میگـویی نه؟ به طومار کسـانی نـگاه کـن که پس از رسوایی و بیآبرویی، با دو دست پشیمانی بر سر غفلت خویش میزنند و بـر جهالت خود لعنت میفرستنـد.
کسی که از «جماعت رسوا» نگریزد «رسوای جماعت» میشود!
آنکه ایمان را بـه لقمـهای نـان میفروشد، آنـکـه یـوسف زیبـایی را بـا چند سکـه قلب عوض میکند، آنـکه «کودک عفاف» را جـلوی صـدها گـرگ گرسنه میبرد و به تماشا میگذارد، روزی هم «پشت دیوار ندامت» اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت و درآخرت هم به آتش بیپروایی خود خواهد سوخت.
از اول که جامـه عفاف سفیـد و شفاف است، نبایـد گذاشت چرکابه گناه بر آن بپاشد. ازاول باید مواظب بود که این کاسه چینی نشکند واین جام بلورین تـرک برنـدارد. از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ورود به مزرعـه نجابت داد، که بوته های نورس عصمت را لگد مال کند.
ولـی … گریـه بی حاصل است و بیثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد.
و این هم نظر مستر همفر - جاسوس انگلیسی - پیرامون حجاب ایرانیان
رسانه مخصوصا تلویزیون، حساس ترین وسیله ی تبلیغی – نمایشی است. گاهی با خیال اینکه می خواهیم یک مشکل و ایراد را در جامعه بازگو کرده و به دنبال آن، راه حل ارائه دهیم در حقیقتاً داریم آن مشکل را تشدیدتر و عادی تر می سازیم.
تلویزیون صحنه ی لغزنده ی عملکرد افراد است. باید بسیار هوشیار بود زیرا تلویزیون وسیله ای است که همه ی اقشار جامعه بی هیچ محدودیتی مخاطب و تماشاگر آن هستند و بسیاری از این مخاطبان قوه ی تفکیک ندارند و هر چیز را در نگاه اول قبول می کنند و می پذیرند.
سریال کلاه پهلوی سریالی که قرار بود فقط راوی اتفاقات سیاسی دوران پهلوی باشد با بی ملاحظگی تمام به صحنه ی حساس فرهنگ ورود پیدا کرده است و بسیار تند پیش می رود.
این سریال، بی هویتی تمام زمان ایرانی را به تصویر می کشد در صورتی که اگر این گونه بود هم اکنون اسمی از چادر هم نبود، پذیرش سریع و عملکرد مشتاقانه ی زنان برای کشف حجاب و تبرج و خودنمایی بین مردان اغراق آمیز است. خیانت موضوعی بسیار حائز اهمیت است. این مسئله که شاید تا قبل از نمایش فیلم های فارسی وان جای خاصی در بین خانواده های ایرانی نداشت امروز در سریال کلاه پهلوی به وضوح نمایش گذاشته شده است و نشان از عدم ثبات اساس خانواده ها در ایران دارد کما اینکه همین خانواده ها بودند که جوانانی رشید به میدان های جنگ فرستادند و انقلاب ایران را رقم زدند و هشت سال دفاع از میهن و ناموس را در صحنه ی تاریخ به یادگار گذاشتند. براستی آیا خانواده های فاسد می توانند مولد چنین جوانانی باشند؟!!
کاش به جای استفاده از زرق و برق ها و نگاه جنسی در فیلم برای جذب بیشتر مخاطب، روی مفاهیم ارزشی تاکید می شد.
یکی از اعضای قرارگاه میثم تمار - ناحیه یک کرج
این نقدها را هم درباره کلاه پهلوی بخوانید:
- خسرو معتضد :کلاه پهلوی به فرعیات رفته
- انتقاد شدید آیتالله علم الهدی از”کلاه پهلوی”
- کلاهِ پهلویِ آقایان بر سر چه کسی رفته است؟
بازدید امروز: 206
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 738213